۱۳۸۸ اردیبهشت ۲۸, دوشنبه

حکایت آن تلخ وش 1

شراب، می، باده، درد،
خون رز (تاک)، آب آتشین (آتشین آب)،
آب حیات، خمر، مسکر، سکر،
آب شنگولی، شربت سینه، ضدیخ،
آبکی، آبجو، مشروب، زهر ماری،
عرق، عرق سگی، نجسی، و ...
و پیاله، پیمانه، خم، سبو، جام، صراحی،
ساغر، چتول، پنج سیری، پیک، گیلاس، و
ساقی، می فروش، می کده، باده فروش، و
باده پیمایی، شادخواری، می گساری، و
مستی، مدهوشی، ناهشیاری، بی خبری، و ...
اینها جزئی از واژگان غنی زبان فارسی است برای
چیزی که شرعا و قانونا در ایران حرام و قدغن است.
با این همه از دقت لازم برخوردار نیست.
در این حوزه هم همچون دیگر حوزه ها،
انضباطی درکار نیست و
همه چیز خیلی کلی و مبهم برگزار شده است.
که شاید در این مورد، یعنی برای چیزی که
از اساس ممنوع است، طبیعی باشد! [شاید هم
دقت دارد، من خبر ندارم!]

اما برای مردم این ولایت که نوشیدن الکل برایشان از
عادات و حتی افتخارات فرهنگی محسوب می شود، و
در عین حال، شهره اند به دقت و اندازه گیری، بطور کلی
سه نوع نوشیدنی الکلی (alcoholic beverages) وجود دارد
[توجه! سایدر (cider) که در امریکا به آبمیوه ـ آب سیب ـ گفته
می شود در اینجا به آبمیوه (آب سیب معمولا) الکلی می گویند]:
آبجو (beers)،
شراب (wines)، و
اسپریت یا لیکور (spirits or liqueurs or liquors).
دو دسته نخست (به علاوه سایدر) که درصد الکل پایین تری دارند
از تخمیر قند و یا نشاسته بدست می آیند، در حالی که دسته آخری
از تقطیر ماحصل تخمیر مواد قندی و یا نشاسته ای بدست می آید و
پرواضح است که درصد الکل بالاتری هم دارد. یعنی در حالی که
انواع آبجو (چه ale چه lager) و سایدر معمولا حداکثر 4% تا 5%،
و انواع شراب حدودا 6% تا 9% الکل دارد، اسپریت یا لیکور (مثل
ویسکی، جین، رام و ودکا) دست کم 20% الکل دارد.

چنانکه می توان انتظار داشت شادخواری ایشان،
چندان هم بی مشکل نبوده و نیست و اینطور که
خودشان هم اذعان دارند «سوء مصرف الکل» یا
«مصرف غیرمسئولانه الکل»،
مهمترین مشکل اجتماعی این مردم است.
البته ما که تا به حال حتی پاسی از شب گذشته،
آنطور که می گویند موردی از نزاع و درگیری یا
بدمستی و عربده کشی ندیده ایم (اگر چه که
تلوتلوخوران زیاد دیده ایم).
اما سر و صورت های زخمی،
کم و بیش چرا دیده می شود و
انگار ناشی از زمین و زار خوردن های
مستی بعد از باده گساری (به قول خودشان
binge drinking یعنی می نوشی به قصد
مستی و حتی بدمستی) در مسیر بار به خانه باشد
در شب های شنبه و بلکه یکشنبه!

مصرف الکل در اسکاتلند سابقه ای طولانی دارد و
جزو رسوم و آداب فرهنگی این دیار محسوب می شود.
کمااینکه یکی از مهمترین اقلام صادراتی اسکاتلند
ویسکی است (حتما در فیلم ها هم دیده اید که
وقتی فردی می خواهد خیلی خودش را باجنبه و
خشن و کاردرست نشان دهد، یک گیلاس ویسکی اسکاچ
یا همان ویسکی اسکاتلندی سفارش می دهد که
خوردنش کار هر کسی نیست و البته با توجه به
تنوعی که دارد سردرآوردن از اصل و فرع و
کیفیتش هم خیلی تجربه و بلدی می خواهد) و
از تورهای سیاحتی و زیارتی خیلی معمول و
برای توریست های اهل حال، بسیار پرطرفدار اینجا
تور بازدید از کلکسیون بهترین ویسکی های اسکاتلند است
همراه با امکان چشیدن مجانی انواع نمونه های آنها که
در بسته بندی ها و بطری های بسیار متنوع و زیبا،
برای بسیاری از توریست ها،
بهترین سوغاتی محسوب می شود (انگار گلاب قمصر
برای ما ایرانی ها!).

در هر حال، این مردم، اینطور که دیوی (ادینبورویی حدودا
پنجاه و چند ساله) می گوید، مصرف الکل شان با همه اروپا
فرق می کند. حسب اظهارات حضرت ایشان،
اسکاتلندی ها عادت دارند با شکم گرسنه الکل مصرف کنند
تا به قول معروف اشتهایشان تحریک شود و خوب این امر
باعث می شود که بالاترین میزان الکل جذب خونشان شود.
الکلی که بنا به اظهار جنیفر (انگلیسی ساکن ادینبورو)
نه از شراب و آبجو (با درصدهای پایین الکل) که
از لیکور و اسپریت است.

اینطور که جیل (دیگر انگلیسی ساکن ادینبورو) می گوید
شراب در ده بیست سال اخیر در اسکاتلند معمول شده است و
مردم هنوز که هنوز است یا ویسکی را به آن ترجیح می دهند و یا
آن را مثل ویسکی می نوشند. در حالی که
در اغلب کشورهای اروپای غربی به خصوص فرانسه و اسپانیا،
غالبا شراب می نوشند (و نه اسپریت)، آن هم با مراعات آداب آن!
[نقل روسیه و اروپای شرقی، کلا جداست انگار!]
دیگو (جوان اسپانیایی ساکن مادرید که علاقه ای به فوتبال ندارد و
از اینکه همه تا او می گوید از مادرید آمده، از او احوال
تیم فوتبال رئال مادرید را می پرسند، حالش گرفته است)
ضمن تایید نظر دیگران، می گوید: اینجا همه انگار منتظرند
ساعت کار تمام شود تا یک راست خودشان را به یک بار برسانند و
آنجا پشت سر هم و یک کله گیلاس های ویسکی را بیندازند بالا تا
خوب روشن شوند، تازه آنوقت است که شنگول می شوند و
دیگران را پشت میز بار می بینند و با آنان گپ می زنند!
این در حالی است که در اسپانیا، افراد پشت میز بار
در حال نوشیدن مشروبشان با دیگران اختلاط می کنند و
البته معمولا خیلی هم نمی نوشند که پاتیل پاتیل شوند.
...

۴ نظر:

velashedi گفت...

سلام بهزاد
فقط همین...

Omid گفت...

جالب است که تمامی شعرا الفاظ شراب و مستی و ساغر را در شعرشان استفاده کرده اند اما متاسفانه تازگی مد شده است که بگویند این شراب یعنی شراب اللهی و ساغر هم یعنی حضرت حق!
آخه من میخوام از این مفسرین مذهبی ماب سوال کنم یعنی در 1400 سال اخیر این همه شاعر داشتیم، یکی از اینها درباره خود شراب شعر نگفته که منظورش این شراب دنیوی باشه؟! در اشعار خیام یعنی همه شرابهایی که گفته شراب اخروی بودند؟!!
آخه بابا تا کی سفسته و مغلطه و پنهان کاری. خیلی از این اشعار در وصف خود شراب و شراب خوری و حال و هواشه دیگه، نه؟!

بيدل گفت...

با سلام اين شراب در کشور ما همان اسمش را نياور خودش را بياور است. ديگر آنکه چند ترم پيش در کلاس تربيت اسلامی بحث کشيده شد به شراب و جالب آنکه در آن جمع که همگی دانشجوی ارشد و دکتری در دانشگاه مولود انقلاب بودند کسانی که وارد بحث شدند تاييداتی را بر مجاز بودن آن و مفيد بودن آن می آوردند و البته کسی هم (جز استاد) مخالفتی نکرد.وديگر آنکه می بينی در بسياری از مجالس عروسی برخی می روند در برخی قسمتهای مجلس جهت گرم شدن تا بهتر از پس حرکات موزون و يا گرم کردن مجلس برايند و ديگر آنکه بخشی از اخبار حوادث هم در بسياری موارد خبرهای مسموميت با الکل است و برخی روايت های پزشکان حاکی از ترفندهای مراجعين برای دستيابی به الکل ناب زکريايي است!و آخر آنکه در يکی از سريال های اخير تلويزيون به کارگردانی آقای جيرانی يکی از کاراکترهای اصلی آن فردی شراب خوار (فکر کنم اعتياد الکلی داشت) بود.

ش.مجمع گفت...

سلام
امیدوارم خوب باشید
نکته ای گفتید یاد واژه هایی افتادم که برای من هم در شعر شعرا واقعا با تضاد همراه است
آن هم نگاه است در شعر ها داریم ای نگاه تو ای چشمان زیبای تو
ای آهوی زیبا چشم
ای....
ولی نگاه به نامحرم عیب است. نگاه هم یک مشکل است.
چون بعضی وقت ها نگاه تبدیل به زل زدن ممتد می شود. البته این اتفاق برای خانم ها بیشتر اتفاق می افد تا آقایان
ولی واژگان از نوع چشم و نگاه هم در شعر ها را می توان با شراب و می و ساغر شما هم مقایسه کرد