۱۳۸۸ مهر ۱۱, شنبه

...(3)

با اين مردم نجيب، خوب برخورد نشد؛ اين را ديگر خودم فهميدم.
مردم فهيم، هميشه در صحنه، بزرگ، و حق‌شناس، يك شبه شدند
خس و خاشاك، بازيچه بيگانگان، اغتشاش‌طلب، و معاند!
و همين مجوزي شد براي تعدي به مال و جان و ناموس مردم.
چرا كه نخستين گام در جنايت عليه انساني ديگر،
خلع مقام وي از انساني هم‌شان است.

البته اين را خيلي پيش از اينها مي‌بايد فهميده باشم؛ يعني
از وقتي كه با ديگر هم‌نوعان من، با انواع برچسب‌ها،
از دگرانديش(؟!) بگير تا اراذل و اوباش،
بي‌آنكه در دادگاهي صالح و
پس از محاكمه‌اي عادلانه‌اي،
محكوم شده باشند،
چه برخوردهاي غيرانساني كه نشد.
...
عده‌اي از مردم كشته شدند و
عده‌اي آزار (شكنجه) ديدند.
هر چند كه رئيس فرهنگستان تعداد آنان را قابل توجه ندانست، و
رئيس جمهوري(؟!) آن را سناريويي از پيش طراحي شده و
كار خود آشوبگران (خس و خاشاك سابق) خواند، و
يك فرمانده نظامي تعداد كشته‌هاي خودي را بالاتر اعلام كرد، و
...
و كار خدا بود كه فرزند يكي از مقامات در ميان اين مردم باشد، و
جوان بي‌گناه به خواري گرفتار گردد، و در آخر جنازه آش و لاش وي،
با اعمال انواع تحقيرها، تحويل خانواده داغ‌دارش شود. و
آن وقت معلوم شود جوان نگونبخت نه بر اثر مننژيت كه
بر اثر اصابت جسم سخت به سر (چه تعبير آشنايي) جان‌باخته است.
...
داشتم به لورا دانشجوي دكتراي جامعه‌شناسي دانشگاه ادينبورو فكر مي‌كردم كه
براي رساله دكترا بر روي نگرش‌ها درباره تجاوز به عنف تحقيق مي‌كند.
يعني چقدر ممكن است اين موضوع مهم باشد كه
كسي بخواهد براي رساله دكتراي جامعه‌شناسي روي آن كار كند؟
ديدم، نه، خيلي هم مهم است!
بخصوص با اين بلائي كه دچار شده‌ايم، يعني
عده‌اي دختر و پسر قرباني تجاوز جنسي سازمان‌يافته شده‌اند كه
شديدترين نوع آزار جسمي و روحي (شايد از مرگ بدتر) باشد.
چرا بايد قرباني شرمنده باشد؟
چرا بايد از افشاي آزاري كه ديده، بيم داشته باشد؟
اين بيچارگي لابد ريشه در نگرش‌هاي ديگران دارد.
شايد بهتر باشد اينگونه بپرسيم:
چرا ديگران نسبت به قرباني آزار جنسي،
به ديده تحقير يا ترحم مي‌نگرند؟
...
و اين گونه بود كه
نام بازداشتگاهي (كهريزك) بر سر زبان‌ها افتاد،
و عذر بدتر از گناه كه
شرايط سخت اين بازداشتگاه غيرقانوني،
ويژه اراذل و اوباش بوده است، و
جاروجنجالي به راه افتاد كه
ماموران خودسر (تعبير آشناي ديگري) محاكمه مي‌شوند، و
مي‌دانيم انجام كار چيزي در حدود ريش‌تراشي خواهد بود كه
سربازي بي‌نوا از كوي دانشگاه ربود.
...
-: متجاوزان، نه ماموران كه
مجرمان جاني سابقه‌دار بودند!
-: ... كه لابد مامور مجازات مردم شده بودند!
...
خاطرات شعبان جعفري (شعبان بي‌مخ) را اگر نخوانده‌ايد، بخوانيد.
...

۴ نظر:

مريم فرمهيني گفت...

استاد عزيز سلام
از اينكه دوباره برگشتيد بسيار خوشحالم و منتظر پستهاي جذابتان هستم.
در اين فضاي بهت و پريشاني تحليلهاي شما را نيز در مورد حال و آينده بسيار نيازمنديم.
با ارادت فراوان

mj گفت...

بهزاد جان از اينكه دوباره دست به كيبورد شدن دوباره دلم گرفت! انگار دوباره رفتي اسكاتلند... و حتما قبول داري كه بين دور و دورتر، دور نزديكترينه! از اينكه هنوزمي توانيم روايتت را از اوضاع بخوانيم بسيار مشعوع و خرسند و خوشحال و سرخوش و... مي باشم و هستم و همين ديگه بطور كلي!

mj گفت...

1. جريان شعبان جعفري نشون ميده كه سابقه ي گروه هاي فشار به خيلي وقت هاي پيشتر بر مي گرده... البته الان خيلي شيك تر شده! خدايي وقتي هيبت گروه هاي نپو و ضد شورش رو مخصوصا در هين زدن باتومشون بر ...خودم به ياد مي آورم كلي كيف مي كنم!! همراه با حسي از درد البته...
2. سوپاپ وقايع بعد از انتخابات براي تمديد دوره ي حكومتي تا 4 سال ديگه لازم بود. البته من كه اين 4 سال رو تا 40 سال ديگه هم مي بينم! از ما گفتن...

Mehdi گفت...

سلام
من مهدی گنجی هستم
سالها پیش در موقع برگزاری ورک شاپی در باره جامعه شناسی فضای مجازی در وزارت علوم تا شما آشنا شدم. من همان کسی هستم که از پشت ویزور دوربینم برای بی پروایی و جوانی شما غش و ضعف می رفتم.بگذریم!
خوشحالم که در شهر بزرگترین جشنواره نمایشی دنیا خانه گرفته اید.
نمی دانم چقدر در جریان بیانیه تحریم سینما حقیقت هستید؟
از آنجا که من هم جزء امضا کنندگان بودم و حالا تب این موضوع در جریان برگزاری جشنواره بالا گرفته است،
شاید بد نباشد با نگاه دقیق خودتان مطلبی بر احوالات این جمع بنویسید
آخر شما هم جامعه را می شناسید هم سینما را
ممنون
www.akhdoodi.blogfa.com