از آنجا که به باور من
1- شرایط کشورم نامطلوب است.
[شرایطی که
1-1- معلول مشکلات ساختاری است،
و
1-2- دارای تاریخی طولانی است،
و
1-3- فقط هم اقتصادی ـ سیاسی نیست،
که
1-4- بیش و پیش از همه اجتماعی ـ فرهنگی است.]
و
2- مدیریت کلان کشور
2-1- در اداره کشور ناتوان است.
و در عین حال،
2-2- يا خواهان حفظ این شرایط نامطلوب است،
2-3- یا خواهان تغییر به شرایط نامطلوب(تر) دیگری است،
و من
3- خواهان تغییر این شرایط به شرایط مطلوبتری هستم.
و من
4- ضدانقلاب (مخالف تغییر سریع، غیرقانونی و خشونتبار این شرایط) هستم.
و من
5- مخالف دخالت بیگانگان در امور داخلی کشورم هستم.
و فهمیدم
6- استفاده از مسیر قانونی براي اعمال تغییرات مورد نظرم
يعني شرکت در انتخابات، ممكن نيست.
و دريافتم که
7- ارباب قدرت را تاب تحمل هيچ حركتي
برخلاف خواست ایشان نيست (حتي
در چارچوب قوانيني كه خود وضع كردهاند).
و بدین ترتیب،
8- حصول شرایط مطلوب نه تنها یک شبه كه به اين سادگيها ممکن نيست.
[و اصولا
8-1- شرایط مطلوب هیچگاه دستیافتنی نیست!
چرا که شرایط مطلوب چیزی نیست مگر
8-2- دگرگونی آهسته و پیوسته از شرایط موجود به شرایط بهتر.
و بنابراین،
8-3- نیازمند مشارکتی پیوسته و خستگیناپذیر است.
که
8-4- به شرکت در انتخابات تقلیلپذیر نیست].
در نتیجه از آنجا که
9- خواهان مشارکت در تغییر شرایط کشورم هستم.
پس
10- خود را عضو كوچكي از خانواده بزرگ و برومند جنبش سبز میدانم.
...
سلام, خداحافظ
۶ سال قبل
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر